بشنیده ام که شبها یاران دعا نمایی | تقصیرهای ما را پنهان تو می نمایی |
یک شب بیا ز لطفت ما را تو مصطفی کن | ما را ببر به بزم وازما سوا جدا کن |
رخصت بده که ما هم بهرت دعا نماییم | با آمّین پاکت، صد قفل برگشائیم |
در این شب طویل و در اول زمستان | ما را برآن حریم قدسّیِ عشق بنشان |
امشب زعمق جانها، امر فرج بخواهیم | دراین بلندی شب، نام تو را بخوانیم |
یارب به حق مهدی، حاجات ما رواکن | یلدای ما به امر تعجیل ، پرنوا کن |
29 آذر 1390 – ایام شب یلدا |
من نمی مانم به یلدا تا سحر | وای بر این شیعۀ دور از خبر |
من نشینم تا سحر غافل ازاو؟ | او شده مهجور ومن جاهل به او؟ |
او سحرها بهر من کرده دعا | من چگونه بی خبر زین ماجرا؟ |
گر به این شب من نشینم یاد او | آل یاسین خوانم و اذکار او |
شایدم یلدا شود درشأن من | من که هردم گفته ام از او سخن |
شیعه در هر آن به یاد مقتداست | در طریق دین و آیین خداست |
من به یلدا و همه وقت و زمان | مخلصم بر مهدی صاحب زمان |
ای خدا، حق امامم آن عزیز | نزد مهدی آبرویم را مریز |
30 آذر 1390 – شب یلدا |