من نمی مانم به یلدا تا سحر

من نمی مانم به یلدا تا سحر

وای بر این شیعۀ دور از خبر

من نشینم تا سحر غافل ازاو؟

او شده مهجور ومن جاهل به او؟

او سحرها بهر من کرده دعا

من چگونه بی خبر زین ماجرا؟

گر به این شب من نشینم یاد او

آل یاسین خوانم و اذکار او

شایدم یلدا شود درشأن من

من که هردم گفته ام از او سخن

شیعه در هر آن به یاد مقتداست

در طریق دین و آیین خداست

من به یلدا و همه وقت و زمان

مخلصم بر مهدی صاحب زمان

ای خدا، حق امامم آن عزیز

نزد مهدی آبرویم را مریز

30 آذر 1390 – شب یلدا