بهار است و جهان غرق تماشاست
گل و دشت و چمن / مست و مصفاست
ولیکن صد دریغ و آه و ماتم
که در بیت علی امشب چه غوغاست
گل این خانه پر پر گشته در باغ
که سوز گریه ها تا عرش عظماست
بهار بیت مولا / نک خزان است
که زهرا محضر قیوم داناست
ز خانه پر کشیده یاس احمد
که بابا بهر دیدارش مهیاست
امان از آن دل پر درد زهرا
تو گویی لاله ی خونین به صحراست
علی با اشک دیده شستشو داد
دریغا مرتضی اینک چه تنهاست
یقین دارم صدای سوز زینب
بلند از ساحت هفت آسمانهاست
چه دیده فاطمه از آن حسینش ؟
که بیرون از کفن دستان زهراست
بیا مولا تو دریابش حسن را
که از آن ناله ها / بالا چه غوغاست
فدای غربت بیت پیمبر
که جانم با غم ام ابیهاست
خداوندا رسان آن صاحب ما
که مهدی منتقم بر داغ زهراست
اللهم عجل لولیک الفرج
۲ فروردین ۱۳۹۲