من نمی دونم روح یک خانوم چقدر می تونه بزرگ و متعالی باشه که ....فرزند دیگری رو به فرزند دلبند و دوست داشتنی خودش ترجیح بده ؟ مگه میشه یه خانوم ، اول از همه حال پسر خودش رو جویا نشه و اول سراغ جوون دیگری رو بگیره ؟ هر چی فکر می کنم میبینم نهایت بزرگی ، نهایت ادب ، نهایت احترام ...چقدر معرفت که یک بانو پسرش رو اونقدر مودب تربیت کنه که جز برای یکبار ، برادر بزرگتر از خود ش رو با عنوان خودمونی خطاب نکنه .
اونقدر این روح بزرگ و متعالیه که وقتی به گوشش میرسه که دیگران در موردش گفتند که به پسران و فرزندان خودش بیشتر از فرزندان شوهرش علاقمنده دست همه فرزندانشو میگیره و خطاب به شوهرش میگه همه فرزندان من فدای همه فرزندان تو ....
وای که چه روح بزرگی و چه عشق پاکی و چه معرفت عمیقی
هر چی بیشتر فکر می کنم بیشتر متحیر میشم که آنچنان پسری تربیت کنی که تا لحظه آخر با برادر بزرگتر از خود در کمال ادب و احترام صحبت کنه و به خودش اجازه نده که حتی زودتر از برادر سیراب بشه و....
روح بزرگی دارید شما بانوی بزرگوار . به دلیل همین معرفت و همین ادب و احترام و قدر شناسی است که خدا به شما و فرزند عزیز شما اونقدر آبرو و حرمت داد که حاجت حاجتمندان به اذن فرزند عزیز شما و حرمت خود شما به هدف اجابت برسه .....
کسی که به فرزندان فاطمه اینگونه احترام کند خداوند نیز اینگونه او را بالا خواهد برد .
بانوی آبرومند ، از شما به دلیل همه جوابهای زیبایی که به همه آرزوهای من دادید سپاسگزارم ......
سلام .
خوندم
اول فکر کردم از اقوامتونه ولی بعدا دیدم نه مذهبی !
وبلاگ مذهبی (نسبتا !) دارید
البته با مرحوم رجب علی خیاط و آثار و زبان شیرینش تا حدودی آشنا هستم .
من هم درباره تمایز اسلام طالبانی و اسلام مدرن مطلبی نوشتم
خوشحال میشم شما هم نظرتون رو بیان کنید
موفق وپیروز باشید